اصل قانونی بودن جرم و مجازات برای نقشآفرینی عرف در حقوق کیفری ماهوی ممنوعیتهای را ایجاد کرده است. اما نبود این اصل، نقش و تأثیرگذاری عرف در حقوق جزای شکلی را آسانتر نموده است از اینرو، آییندادرسی کیفری عرصه ورود عرفهای گوناگونی شده است. نحوه ورود عرفهای گوناگون و میزان تأثیرگذاری آنها در اجرای احکام قضایی و رعایت عدالت حداکثری، ضرورت به مطالعه و پژوهش دارد. تحقیق حاضر، نقش عرف را در اجرای مجازات به صورت تطبیقی و با روش تحلیلی و توصیفی در حقوق کیفری شکلی ایران و افغانستان بررسی نموده است. نتیجه این تحقیق گویای نفوذ و بهرهگیری حداکثری از عرف در اجرای کیفر در دو سیستم حقوقی یاد شده است. در این زمینه مشابهتهای زیادی در دوسیستم حقوقی مورد مطالعه وجود دارد، با این وجود تفاوتهای اندکی نیز در این زمینه قابل شناسایی است. از جمله اینکه قانونگذاران افغانستان بر خلاف قانونگذاران ایران، در تدوین قوانین، تسامح بیشتری در استفاده از ادبیات مجمل و گاه کلی حقوقی نشان دادهاند. دست محاکم قضایی در استفاده حداکثری از عرفیات جامعه بازتراست و مجال بیشتری برای قضات اجرای احکام در اجرای عدالت وجود دارد.