جامعه المصطفی العالمیه - مجتمع آموزش عالی علوم انسانی- اسلامی
چکیده
سیاست کیفری بهمعنای استراتژی و چاره اندیشی حکومت در مواجهه با جرایم و پیشگیری از آن، با نوع نظام سیاسی و ارزشهای مورد قبول حکومت در هرکشور، پیوند اساسی دارد. تحولات تاریخی سیاست کیفری افغانستان نیز، متأثر از تحولات سیاسی در این کشور است. این نوشته با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای، بهدنبال مطالعة اقدامات و چارهاندیشی حکومتهای این کشور در دورههای مختلف، در مواجهه با جرایم و شناسایی راهبردهای کیفری مطابق با ارزشهای انسانی- اسلامی و مؤثر در مبارزه با پدیدة مجرمانه، است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که سیاست کیفری افغانستان در دورههای مختلف، متأثر از ماهیت نظام سیاسی، ثبات و عدم ثبات آن و ارزشهای مورد قبول حکومت، بودهاست. از اینرو، در پیتحولات سریع نظام سیاسی، کودتاها و جنگهای داخلی، سیاسیت کیفری نیز با فراز و نشیبهایی روبهرو بودهاست، که در دورههای گذشته بیشتر ماهیت امنیتی داشته و به حقوق و آزادیهای افراد، حقوق متهمان و حمایت از قربانیان، کمتر توجه شدهاست، ولی در دورة جمهوری اسلامی، تحت تأثیر تحولات جهانی، ثبات نسبی، اهمیت یافتن جایگاه مردم و حقوق و آزادیهای افراد، بهلحاظ تقنینی تا حدودی زیادی به یک سیاست کیفری مبتنی بر ارزشهای انسانی- اسلامی نزدیک شده، هرچند بهلحاظ قضایی و اجرایی، با کاستیهای متعددی روبهرو بودهاست.